کاغذ مچاله های فراری
رها شده از قید و بندِ زندگی! شاید..
أحضنی و کأنی سأموت غداً
و غذا أحضنی و کاننی عدتُ
مرا جوری در آغوش بگیر که انگار فردا میمیرم.
و فردا.. جوری در آغوشم بگیر که انگار از مرگ بازگشتهام.
دنبال کنندگان
۲۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
منوی اصلی
سطل زباله ی من
مچاله نویسِ داستانِ ما
مچاله کنید! :))
طبقه بندی موضوعی
خواسته هایِ ورژن درب و داغون
(۰)
از سریِ نمیدانم هایم
(۰)
از لایف استایل هایم
(۰)
از پانزده دقیقهای هایم
(۰)
از چند کلمهای/خطی هایم
(۰)
خلاصه آمار